مدتها بود که از این کارها نکرده بودیم. تو رستوران نشسته بودیم که دوتا خانم نسبتا مسن اومدن نشستن میز کناری. نمی دونم چه جوری شروع شد اما بعد از یه مدت داشتیم می گفتیم و می خندیدم و رستوران رو مسخره می کردیم. هی از میزمون خم می شدیم یواشکی یه چیزی به هم می گفتیم و می خندیدیم، مثل بچه مدرسه ایها. خیلی خوش گذشت
Thursday, May 04, 2006
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment